«ماه در اوج آسمان ميرود، و ما در گوشهاي از شب همچنان به گفتوگوي دستها گوش فرا دادهايم و ساکتيم. و در چشمهاي هم، يکديگر را ميخوانيم، و در چشمهاي هم، يکديگر را ميبخشيم، و من همهي دنيا را در چشم او ميبينم، و او همهي دنيا را در چشم من ميبيند، و ما در چشمهاي هم ساکتيم، و در چشمهاي هم ميشنويم، و در چشمهاي هم، يکديگر را ميشناسيم